سناریوهای تكراری برای كودتای مخملی
سناریوهای تكراری برای كودتای مخملی
سناریوهای تكراری برای كودتای مخملی
نويسنده: محمد مهدی اسلامی
آژاكس (AJAX ) ، اسم رمز عملیات سازمان سیا در كودتای ۲۸ مرداد است. عملیات كودتایی كه دستور آن از طرف چرچیل به خاطر انتقام ملی شدن صنعت نفت و از طرف آیزنهاور به بهانه ترس از حاكم شدن كمونیسم بر ایران صادر شده بود. هرچند انگلیس و امریكا با مفهوم «خطر كمونیست» بازی كرده و به موقع لازم استفاده سیاسی میكردند. مدارك سری تازه بازشده، بازگوی آن است كه سازمان سیا تحلیلی از قدرت حزب توده داشته و آن را خطر جدی در ایران به حساب نمیآورد. خلع دولت ملی به وسیله كودتا قرار بود در عملیات چكمه در سال ۱۳۳۱ اتفاق بیفتد. اما حزب توده متوجه شد و به مصدق گزارش داد. مصدق هم با تعطیل كردن سفارت انگلیس در تهران و اخراج تمام دیپلماتهای انگلیسی، این برنامه را ناكام گذاشت.
بار دیگر قرار بود خلع دكتر مصدق در كودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ اتفاق بیفتد. این بار به دلیل تعطیل بودن سفارت انگلیس و عدم توانایی در مدیریت میدان، كودتا با حضور پررنگ تر عناصر آمریكایی دنبال شد. در این عملیات 4 محور اصلی وجود داشت.
نخست تبلیغات منفی در مساجد، جراید، خیابانها توسط شبكه موسوم به BEDAMN علیه مصدق به خاطر روابط نزدیكانش با حزب توده و روسیه كمونیست.
دوم خلع مصدق از نخست وزیری با فرمان شاه.
سوم تظاهرات گروههای از مردم به نفع شاه و سلطنت
در نهایت ظاهر كردن پیروزمندانه سرلشكر زاهدی به عنوان نخست وزیر جدید از سوی شاه.
در نیمه شب روز ۲۴ مرداد ۱۳۳۲ رمز عملیات آژاكس طبق توافق انجام شده به صورت رمز از رادیو بیبیسی اعلام شد. اما این كودتا هم كشف و با بازداشت سرهنگ نعمتالله نصیری بی ثمر ماند. اما كرمیت روزولت، عامل مستقیم سیا كه مستظهر به پشتیبانی برادران دالس (رییس سازمان سیا و وزیر خارجه آمریكا) بود، به ماموریت خود ادامه داد. هنگامی كه روزولت دومین عملیات خود را به جریان انداخت، به مزدوران خود همچون برادران رشیدیان دستور داد كه روایت غلطی را از تلاش اول و ناموفق كودتاچیان در مطبوعات منتشر كنند و چنین وانمود كنند كه "مصدق در تلاش برای غصب تاج و تخت بوده است و افسران میهن پرست مانع آن شده اند." سردبیران فاسد مطبوعات نیز با دریافت مبالغی این روایت را بر صفحه اول روزنامه خود نشاندند و روزنامه هایی كه واقعیت را منتشر كردند، در اقلیت قرار گرفتند و به قلب واقعیت متهم شدند. با فرار شاه به بغداد، دولت از شكست كودتا مطمئن شد و با خیال آسوده به فكر چگونگی برخورد با كودتاچیان و آثار فرار شاه بود؛ در نتیجه نیروهای وفادار به خود را از خیابانها فراخواند؛ در حالی كه عناصر آمریكا در حال بازآرایی نیروهای مزدور خود در داخل برای یك كودتای مجدد بودند. او اوباشی را به طرفداری از مصدق استخدام كرد تا مجسمه های شاه را به پایین بكشانند، مردم دلخسته از ظلم شاه نیز به آنها پیوستند و خیلی زود، شاه چهره یك قربانی به خود گرفت. تمام تلاش روزولت، فرمانده میدانی عملیات در ایران این بود كه آشوب را گسترده تر نماید و در همین حال مصدق كه با تعطیلی سفارت انگلستان و حسن نیت فراوان به آمریكا، امكان طراحی شده بودن این اغتشاشات را نمی داد، به پلیس دستور عدم برخورد با آشوبهای خیابانی را داد. این درحالی بود كه طبق گزارش سیا، "عصر دوشنبه فعال ترین و دشوارترین زمان برای افراد پایگاه بود." در همین شرایط سفیر آمریكا در چهره یك قربانی خواهان دیدار با مصدق شده و از عدم امنیت آمریكایی های ساكن ایران به او گلایه می كند و حتی با بیان برخی حوادث ساختگی درباره كودكان آمریكایی، احساسات او را برمی انگیزاند. هندرسون سفیر وقت آمریكا حاصل آن جلسه را اینگونه روایت می كند"مصدق" به طرز محسوسی تحت تاثیر قرار گرفت" و سریعا " حالتی آشفته و پوزش خواهانه به خود گرفت."در چنین شرایطی مصدق در حالی كه سفیر هنوز در اتاقش بود با تلفن از پلیس خواست كه با مردمی كه در خیابانها ریخته اند و آشوب را از حد گذرانده اند، برخورد نماید و به این ترتیب با تمام قدرت در برابر حامیان خود ایستاد و آنها را سرخورده كرد. آنها در این شرایط موفق شدند برخی از قلدران و نوچه هایشان همچون شعبان جعفری، طیب حاج رضایی و ... را به میدان بكشاند. برای این كار آنها اعتراف به هزینه هزاران دلار در آن زمان كرده اند، اگرچه بعدها طیب حاج رضایی در بازجویی هایش گفت من با نظر برخی علما كه نگران تسلط حزب توده و كمونیسم بر كشور بودند به میدان آمدم. با شكاف گسترده ای كه از مدتها قبل بین مصدق و علما و تمرد او از اجرای احكام اسلامی - كه شرط آنها برای حمایت از وی برای كسب نخست وزیری بود - پدید آمده بود، و با فضاسازی گسترده مطبوعات بر علیه مصدق و ترسیم یك چهره كاملا وابسته به حزب توده از وی، شرایط برای كودتا تكمیل گشت و اینچنین مردمی كه زمانی در پس آیت الله كاشانی در خیابان "یا مرگ یا مصدق" سر می دادند، با سكوت خود شاهد سرنگونیش شدند.
جالب اینجاست كه سازمان اطلاعات مركزی امریكا (C.I.A) در سالیان اخیر اسناد تازهای را در ارتباط با كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ منتشر كرد كه نشان میدهد دولت امریكا قصد داشت در صورتی كه كودتا علیه دولت دكتر محمد مصدق شكست بخورد، در ایران یك جنگ چریكی دامنه دار به راه بیندازد. این سند «بكلی سری» كه در سل ۱۹۵۳ در وزارت خارجه و شورای امنیت ملی امریكا تنظیم شده، حكایت از آن دارد كه امریكا تا چه اندازه نگران آن بود كه كودتا برای سرنگونی دكتر مصدق با ناكامی مواجه شود. والتر اسمیت معاون وزیر خارجه وقت در یادداشتی به تاریخ ۲۰ ماه مه ۱۹۵۳ قید كرده است كه «تا امروز سیا موفق شده ده نفر را با دستگاههای گیرنده و فرستنده رادیویی در نقاط مختلف ایران بگمارد تا در صورت لزوم با این سازمان تماس برقرار كنند. عده دیگری هم برای پیوستن به آنها تعلیم میبینند.» در همان حال، در پایگاه ویلوس فیلد در لیبی كه در آن زمان در اختیار امریكا بود اسلحه و مهمات برای این منظور انبار شده بود. به گفته اسمیت این مقدار اسلحه و مهمات برای مسلح كردن ده هزار نفر كفایت میكرد. او میگوید كه این تجهیزات میتوانست در عرض سه تا چهار هفته به ایران برسد. اسلحه و مهمات قرار بود در تهران و تبریز همراه با محمولههای مخفی طلا و پول نقد به دست افراد خاصی برسد. اما با پیروزی كودتای ژنرال زاهدی، سرنگونی دولت دكتر مصدق و بازگشت شاه به ایران دیگر نیازی به دست زدن به این عملیات پیدا نشد.
با شروع تظاهرات، گروههایی از مردم نیز تحت تأثیر این جوّ به صف شعاردهندگان علیه مصدق پیوستند و از سوی دیگر، نظامیانی كه با دریافت پول به شركت در كودتا رضایت داده بودند، همراه جمعیت شدند. اسناد منتشر شده در امریكا نشان میدهد كه در همین زمان، بیشتر مقامهای ارشد نظامی و حتی خود فضل الله زاهدی مخفی شده یا به امریكاییها پناه برده بودند. چند ساعت پس از شروع تظاهرات، غوغاگران به پشتگرمی تانكها دفتر نزدیكان به مصدق و روزنامههای هوادار او را غارت كردند. به هر روی، عوامل كودتا با پیگیری و خرج كردن مبلغ زیادی پول نیروهائی از اوباش و زنان بدنام محلات مختلف را بسیج كردند و صبح روز چهارشنبه ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خیابانهای تهران شاهد حركت این نیروها و نیروهای نظامی با شعار «جاوید شاه» بود. تا بعد از ظهر خیابانها در كنترل اوباشی بود كه به طرفداران مصدق حمله میكردند. دفترهای احزاب و نشریات طرفدار مصدق یا حزب توده غارت شد و به آتش كشیده شد. ساعاتی پس از ظهر درگیریهای بین طرفداران و مخالفان مصدق به اطراف خانه او كشیده شد. عده اندكی از نظامیان وفادار به مصدق با همه توان در برابر یورش جمعیت و نظامیان حامی كودتا مقاومت كردند اما تصرف ساختمان رادیو، پایان واقعی ماجرا بود.
در تحولات تاریخی دهههای ۲۰ و ۳۰ خورشیدی ایران، دولتهای بریتانیا و سپس امریكا نقش بسیارمهم ولی در عین حال متفاوتی بازی كردند؛ بزرگترین دغدغه بریتانیاییها در ایران، منافع مالی یا به عبارت دیگر، منابع نفتی بود. در مقابل، حضور امریكاییها در ایران جدید بود و همین سبب كمتر شدن حس بی اعتمادی به آنها شده بود؛ تا آنجا كه سفیر آمریكا برای تكمیل برنامه كودتا، به راحتی با مصدق دیدار كرد و به جای توبیخ شدن، او را به بازی گرفت. نقشه آن روز بیش از هرچیز در سایه شكستن اتحاد داخلی پدید آمده بود، تلاشی كه با با فضاسازی های رسانه ای و دیگر تكنیك های موثر، موفق به جدا كردن راه مصدق از چهره های متحد دیروزش همچون آیت الله كاشانی، نواب صفوی، بقایی و مكی گشت. از هم گسیختن وحدت ملی، ایجاد تفرقه میان رهبران نهضت ملی، جنگ روانی و ایجاد اغتشاش و ناامنی و دیگر عوامل بسترساز برای سركوبی نهضت ملی و وقوع كودتای 28 مرداد 1332، محصول فعالیتهای جاسوسی افراد یادشده و صدها جاسوس ناشناخته دیگر دولت بریتانیا و دولت ایالات متحده آمریكا بود. تا آنجا كه این تردیدهای پسینی طی سالهای متمادی ادامه یافت و هر گروه دیگری را متهم به نادیده گرفتن منافع ملی می كرد. بسیاری انجام كودتا با محوریت سیا را یك "توهم توطئه" می نامیدند تا سرانجام برای نخستین بار در ۱۸ مارس سال ۲۰۰۰ میلادی مادلین آلبرایت وزیر امورخارجه امریكا در سخنرانی خود اعتراف كرد: « در سال ۱۹۵۳ امریكا نقش موثری در ترتیب دادن براندازی نخستوزیر محبوب ایران محمد مصدق داشت... علاوه براین در ربع قرن بعد از آن ایالات متحده و غرب پیوسته از رژیم شاه حمایت كردند. دولت شاه هرچند كارهای زیادی برای پیشرفت اقتصادی ایران انجام داد ولی مخالفان خود را بیرحمانه سركوب كرد.»
*****
این روزها شواهدی در نظر است كه گویی انگلستان، آمریكا و برخی متحدان اروپاییشان در تلاش برای اجرای "آژاكس2" هستند؛ آنها كه روزی از محبوبیت بی حد رهبران ملی شدن صنعت نفت در میان توده مردم به وحشت افتاده بودند، امروز از محبوبیت چهره های ممتاز نظام در میان مردم دل نگرانند. بی شك برای آنها آسان نیست شنیدن تعابیری حاكی از وحدت ملت ایران از هر صنف و سلیقه در پیروی از رهنمودهای رهبری ایران؛ با این وصف آنها قطعا محبوبیت رهبری را نشانه خواهند گرفت.
آن روز كه سفارت انگلستان در ایران بسته شد، سفارت آمریكا این نقش را بر عهده گرفت؛ اما امروز 56 سال پس از آن روزها، بسیاری از معادلات تغییر كرده است. اگرچه نقش انگلیس در تلاش های ناكام اخیر پر رنگ تر است و رد آن را به خوبی می توان در روزهای پس از تاسیس شبكه تلویزیونی فارسی زبان بی بی سی دید، این روزها شبكه تلویزیونی بی بی سی در راس همه رسانه های معاند با ایران سرافراز ،با ادعای اطلاع رسانی لحظه به لحظه از انتخابات دهم ریاست جمهوری عملا به پایگاه انتشار تحلیل های ساختگی و برانگیختگی اجتماعی در ایران تبدیل شده است. بی بی سی كه علی رغم دریافت بودجه 15میلیون پوندی (22میلیون دلاری) وزارت امور خارجه انگلیس، همواره ادعای كسری بودجه داشته است، در روزها ی اخیر مبادرت به افزایش پخش برنامه های زنده خود كرد، به طوری كه شب انتخابات برنامه هایش را تا پایان شمارش آرا و اعلام نتایج در قالب میزگرد، وب گردی ، گفت وگو با كارشناسان ، ارتباط مستقیم و... ادامه داد و خود را آماده بحران سازی اجتماعی كرد؛ پیشاپیش بحث تقلب را تئوریزه كرد و چنان القا كرد كه چنانچه احمدی نژاد رای بیاورد شكی در تقلب وجود ندارد. به عنوان نمونه رضوی فقیه كه در 18 تیر نیز نقش فعالی داشت، در شرایطی كه هنوز كانال های رسمی آمار را اعلام نكرده بود ؛ اعلام كرد در شمارش آرا تقلب صورت می گیرد. متاسفانه در این مسیر بسیاری از چهره های ستادی نامزدها، همچون كرباسچی و زهرا رهنورد نیز با بی بی سی مصاحبه كردند و جالب تر آنكه بی بی سی بر جریان مصاحبه حاكم بود و سخنان تشنج زایی را از آنها می گرفت، كه حداقل در ظاهر از گفتن آن ابا داشتند.
اگرچه BBC و VOA نقش محرك جدی داشتند، اما نمی توان از دیگر ابزارهای پیشرفته امروز همچون وبلاگها، شبكه های اجتماعی اینترنتی، سایت های میزبان عكس و فیلم و ... چشم پوشید. چرا كه قطعا برنامه ریزان این "كودتای مخملی" به خوبی از تنفر عمومی از شبكه هایی همچون بی بی سی و صدای آمریكا مطلعند و حتی در ساخت آن برنامه ها نیز تلاش می كنند به سوابق عناصر نفوذی خود در اوایل انقلاب همچون سازگارا كه اینك به تریبون بیان دیدگاه های آنها تبدیل شده اند، اشاره كنند.
در روزهای اخیر، تكرار سناریوهایی تكراری همچون كودتای 28 مرداد، تحركات منافقین در بهار 1360 و آشوبهای 18 تیر به شدت مشهود است؛ سناریوهایی كه ركن اصلی آن بر شكاندن اتحاد داخلی و بهره گیری از غفلت استوار است. اگرچه راهپیمایی با شكوه 26 خردادماه و هوشیاری حامیان واقعی نامزدها، اثبات كرد كه این حیله ها هنوز در وحدت ملی موثر نیافتاده است، اما نباید فراموش كرد كه كودتاچیان آمریكا در تمام كشورها همواره كودتاهای خود را چند لایه ترسیم كرده اند، با دستگیری عناصر اصلی بازآرایی نیرو می كنند و كلیدی ترین عنصر در مقابله با آن، هوشیاری و حفظ اتحاد است.
منبع: www.irdc.ir
/خ
بار دیگر قرار بود خلع دكتر مصدق در كودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ اتفاق بیفتد. این بار به دلیل تعطیل بودن سفارت انگلیس و عدم توانایی در مدیریت میدان، كودتا با حضور پررنگ تر عناصر آمریكایی دنبال شد. در این عملیات 4 محور اصلی وجود داشت.
نخست تبلیغات منفی در مساجد، جراید، خیابانها توسط شبكه موسوم به BEDAMN علیه مصدق به خاطر روابط نزدیكانش با حزب توده و روسیه كمونیست.
دوم خلع مصدق از نخست وزیری با فرمان شاه.
سوم تظاهرات گروههای از مردم به نفع شاه و سلطنت
در نهایت ظاهر كردن پیروزمندانه سرلشكر زاهدی به عنوان نخست وزیر جدید از سوی شاه.
در نیمه شب روز ۲۴ مرداد ۱۳۳۲ رمز عملیات آژاكس طبق توافق انجام شده به صورت رمز از رادیو بیبیسی اعلام شد. اما این كودتا هم كشف و با بازداشت سرهنگ نعمتالله نصیری بی ثمر ماند. اما كرمیت روزولت، عامل مستقیم سیا كه مستظهر به پشتیبانی برادران دالس (رییس سازمان سیا و وزیر خارجه آمریكا) بود، به ماموریت خود ادامه داد. هنگامی كه روزولت دومین عملیات خود را به جریان انداخت، به مزدوران خود همچون برادران رشیدیان دستور داد كه روایت غلطی را از تلاش اول و ناموفق كودتاچیان در مطبوعات منتشر كنند و چنین وانمود كنند كه "مصدق در تلاش برای غصب تاج و تخت بوده است و افسران میهن پرست مانع آن شده اند." سردبیران فاسد مطبوعات نیز با دریافت مبالغی این روایت را بر صفحه اول روزنامه خود نشاندند و روزنامه هایی كه واقعیت را منتشر كردند، در اقلیت قرار گرفتند و به قلب واقعیت متهم شدند. با فرار شاه به بغداد، دولت از شكست كودتا مطمئن شد و با خیال آسوده به فكر چگونگی برخورد با كودتاچیان و آثار فرار شاه بود؛ در نتیجه نیروهای وفادار به خود را از خیابانها فراخواند؛ در حالی كه عناصر آمریكا در حال بازآرایی نیروهای مزدور خود در داخل برای یك كودتای مجدد بودند. او اوباشی را به طرفداری از مصدق استخدام كرد تا مجسمه های شاه را به پایین بكشانند، مردم دلخسته از ظلم شاه نیز به آنها پیوستند و خیلی زود، شاه چهره یك قربانی به خود گرفت. تمام تلاش روزولت، فرمانده میدانی عملیات در ایران این بود كه آشوب را گسترده تر نماید و در همین حال مصدق كه با تعطیلی سفارت انگلستان و حسن نیت فراوان به آمریكا، امكان طراحی شده بودن این اغتشاشات را نمی داد، به پلیس دستور عدم برخورد با آشوبهای خیابانی را داد. این درحالی بود كه طبق گزارش سیا، "عصر دوشنبه فعال ترین و دشوارترین زمان برای افراد پایگاه بود." در همین شرایط سفیر آمریكا در چهره یك قربانی خواهان دیدار با مصدق شده و از عدم امنیت آمریكایی های ساكن ایران به او گلایه می كند و حتی با بیان برخی حوادث ساختگی درباره كودكان آمریكایی، احساسات او را برمی انگیزاند. هندرسون سفیر وقت آمریكا حاصل آن جلسه را اینگونه روایت می كند"مصدق" به طرز محسوسی تحت تاثیر قرار گرفت" و سریعا " حالتی آشفته و پوزش خواهانه به خود گرفت."در چنین شرایطی مصدق در حالی كه سفیر هنوز در اتاقش بود با تلفن از پلیس خواست كه با مردمی كه در خیابانها ریخته اند و آشوب را از حد گذرانده اند، برخورد نماید و به این ترتیب با تمام قدرت در برابر حامیان خود ایستاد و آنها را سرخورده كرد. آنها در این شرایط موفق شدند برخی از قلدران و نوچه هایشان همچون شعبان جعفری، طیب حاج رضایی و ... را به میدان بكشاند. برای این كار آنها اعتراف به هزینه هزاران دلار در آن زمان كرده اند، اگرچه بعدها طیب حاج رضایی در بازجویی هایش گفت من با نظر برخی علما كه نگران تسلط حزب توده و كمونیسم بر كشور بودند به میدان آمدم. با شكاف گسترده ای كه از مدتها قبل بین مصدق و علما و تمرد او از اجرای احكام اسلامی - كه شرط آنها برای حمایت از وی برای كسب نخست وزیری بود - پدید آمده بود، و با فضاسازی گسترده مطبوعات بر علیه مصدق و ترسیم یك چهره كاملا وابسته به حزب توده از وی، شرایط برای كودتا تكمیل گشت و اینچنین مردمی كه زمانی در پس آیت الله كاشانی در خیابان "یا مرگ یا مصدق" سر می دادند، با سكوت خود شاهد سرنگونیش شدند.
جالب اینجاست كه سازمان اطلاعات مركزی امریكا (C.I.A) در سالیان اخیر اسناد تازهای را در ارتباط با كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ منتشر كرد كه نشان میدهد دولت امریكا قصد داشت در صورتی كه كودتا علیه دولت دكتر محمد مصدق شكست بخورد، در ایران یك جنگ چریكی دامنه دار به راه بیندازد. این سند «بكلی سری» كه در سل ۱۹۵۳ در وزارت خارجه و شورای امنیت ملی امریكا تنظیم شده، حكایت از آن دارد كه امریكا تا چه اندازه نگران آن بود كه كودتا برای سرنگونی دكتر مصدق با ناكامی مواجه شود. والتر اسمیت معاون وزیر خارجه وقت در یادداشتی به تاریخ ۲۰ ماه مه ۱۹۵۳ قید كرده است كه «تا امروز سیا موفق شده ده نفر را با دستگاههای گیرنده و فرستنده رادیویی در نقاط مختلف ایران بگمارد تا در صورت لزوم با این سازمان تماس برقرار كنند. عده دیگری هم برای پیوستن به آنها تعلیم میبینند.» در همان حال، در پایگاه ویلوس فیلد در لیبی كه در آن زمان در اختیار امریكا بود اسلحه و مهمات برای این منظور انبار شده بود. به گفته اسمیت این مقدار اسلحه و مهمات برای مسلح كردن ده هزار نفر كفایت میكرد. او میگوید كه این تجهیزات میتوانست در عرض سه تا چهار هفته به ایران برسد. اسلحه و مهمات قرار بود در تهران و تبریز همراه با محمولههای مخفی طلا و پول نقد به دست افراد خاصی برسد. اما با پیروزی كودتای ژنرال زاهدی، سرنگونی دولت دكتر مصدق و بازگشت شاه به ایران دیگر نیازی به دست زدن به این عملیات پیدا نشد.
با شروع تظاهرات، گروههایی از مردم نیز تحت تأثیر این جوّ به صف شعاردهندگان علیه مصدق پیوستند و از سوی دیگر، نظامیانی كه با دریافت پول به شركت در كودتا رضایت داده بودند، همراه جمعیت شدند. اسناد منتشر شده در امریكا نشان میدهد كه در همین زمان، بیشتر مقامهای ارشد نظامی و حتی خود فضل الله زاهدی مخفی شده یا به امریكاییها پناه برده بودند. چند ساعت پس از شروع تظاهرات، غوغاگران به پشتگرمی تانكها دفتر نزدیكان به مصدق و روزنامههای هوادار او را غارت كردند. به هر روی، عوامل كودتا با پیگیری و خرج كردن مبلغ زیادی پول نیروهائی از اوباش و زنان بدنام محلات مختلف را بسیج كردند و صبح روز چهارشنبه ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ خیابانهای تهران شاهد حركت این نیروها و نیروهای نظامی با شعار «جاوید شاه» بود. تا بعد از ظهر خیابانها در كنترل اوباشی بود كه به طرفداران مصدق حمله میكردند. دفترهای احزاب و نشریات طرفدار مصدق یا حزب توده غارت شد و به آتش كشیده شد. ساعاتی پس از ظهر درگیریهای بین طرفداران و مخالفان مصدق به اطراف خانه او كشیده شد. عده اندكی از نظامیان وفادار به مصدق با همه توان در برابر یورش جمعیت و نظامیان حامی كودتا مقاومت كردند اما تصرف ساختمان رادیو، پایان واقعی ماجرا بود.
در تحولات تاریخی دهههای ۲۰ و ۳۰ خورشیدی ایران، دولتهای بریتانیا و سپس امریكا نقش بسیارمهم ولی در عین حال متفاوتی بازی كردند؛ بزرگترین دغدغه بریتانیاییها در ایران، منافع مالی یا به عبارت دیگر، منابع نفتی بود. در مقابل، حضور امریكاییها در ایران جدید بود و همین سبب كمتر شدن حس بی اعتمادی به آنها شده بود؛ تا آنجا كه سفیر آمریكا برای تكمیل برنامه كودتا، به راحتی با مصدق دیدار كرد و به جای توبیخ شدن، او را به بازی گرفت. نقشه آن روز بیش از هرچیز در سایه شكستن اتحاد داخلی پدید آمده بود، تلاشی كه با با فضاسازی های رسانه ای و دیگر تكنیك های موثر، موفق به جدا كردن راه مصدق از چهره های متحد دیروزش همچون آیت الله كاشانی، نواب صفوی، بقایی و مكی گشت. از هم گسیختن وحدت ملی، ایجاد تفرقه میان رهبران نهضت ملی، جنگ روانی و ایجاد اغتشاش و ناامنی و دیگر عوامل بسترساز برای سركوبی نهضت ملی و وقوع كودتای 28 مرداد 1332، محصول فعالیتهای جاسوسی افراد یادشده و صدها جاسوس ناشناخته دیگر دولت بریتانیا و دولت ایالات متحده آمریكا بود. تا آنجا كه این تردیدهای پسینی طی سالهای متمادی ادامه یافت و هر گروه دیگری را متهم به نادیده گرفتن منافع ملی می كرد. بسیاری انجام كودتا با محوریت سیا را یك "توهم توطئه" می نامیدند تا سرانجام برای نخستین بار در ۱۸ مارس سال ۲۰۰۰ میلادی مادلین آلبرایت وزیر امورخارجه امریكا در سخنرانی خود اعتراف كرد: « در سال ۱۹۵۳ امریكا نقش موثری در ترتیب دادن براندازی نخستوزیر محبوب ایران محمد مصدق داشت... علاوه براین در ربع قرن بعد از آن ایالات متحده و غرب پیوسته از رژیم شاه حمایت كردند. دولت شاه هرچند كارهای زیادی برای پیشرفت اقتصادی ایران انجام داد ولی مخالفان خود را بیرحمانه سركوب كرد.»
*****
این روزها شواهدی در نظر است كه گویی انگلستان، آمریكا و برخی متحدان اروپاییشان در تلاش برای اجرای "آژاكس2" هستند؛ آنها كه روزی از محبوبیت بی حد رهبران ملی شدن صنعت نفت در میان توده مردم به وحشت افتاده بودند، امروز از محبوبیت چهره های ممتاز نظام در میان مردم دل نگرانند. بی شك برای آنها آسان نیست شنیدن تعابیری حاكی از وحدت ملت ایران از هر صنف و سلیقه در پیروی از رهنمودهای رهبری ایران؛ با این وصف آنها قطعا محبوبیت رهبری را نشانه خواهند گرفت.
آن روز كه سفارت انگلستان در ایران بسته شد، سفارت آمریكا این نقش را بر عهده گرفت؛ اما امروز 56 سال پس از آن روزها، بسیاری از معادلات تغییر كرده است. اگرچه نقش انگلیس در تلاش های ناكام اخیر پر رنگ تر است و رد آن را به خوبی می توان در روزهای پس از تاسیس شبكه تلویزیونی فارسی زبان بی بی سی دید، این روزها شبكه تلویزیونی بی بی سی در راس همه رسانه های معاند با ایران سرافراز ،با ادعای اطلاع رسانی لحظه به لحظه از انتخابات دهم ریاست جمهوری عملا به پایگاه انتشار تحلیل های ساختگی و برانگیختگی اجتماعی در ایران تبدیل شده است. بی بی سی كه علی رغم دریافت بودجه 15میلیون پوندی (22میلیون دلاری) وزارت امور خارجه انگلیس، همواره ادعای كسری بودجه داشته است، در روزها ی اخیر مبادرت به افزایش پخش برنامه های زنده خود كرد، به طوری كه شب انتخابات برنامه هایش را تا پایان شمارش آرا و اعلام نتایج در قالب میزگرد، وب گردی ، گفت وگو با كارشناسان ، ارتباط مستقیم و... ادامه داد و خود را آماده بحران سازی اجتماعی كرد؛ پیشاپیش بحث تقلب را تئوریزه كرد و چنان القا كرد كه چنانچه احمدی نژاد رای بیاورد شكی در تقلب وجود ندارد. به عنوان نمونه رضوی فقیه كه در 18 تیر نیز نقش فعالی داشت، در شرایطی كه هنوز كانال های رسمی آمار را اعلام نكرده بود ؛ اعلام كرد در شمارش آرا تقلب صورت می گیرد. متاسفانه در این مسیر بسیاری از چهره های ستادی نامزدها، همچون كرباسچی و زهرا رهنورد نیز با بی بی سی مصاحبه كردند و جالب تر آنكه بی بی سی بر جریان مصاحبه حاكم بود و سخنان تشنج زایی را از آنها می گرفت، كه حداقل در ظاهر از گفتن آن ابا داشتند.
اگرچه BBC و VOA نقش محرك جدی داشتند، اما نمی توان از دیگر ابزارهای پیشرفته امروز همچون وبلاگها، شبكه های اجتماعی اینترنتی، سایت های میزبان عكس و فیلم و ... چشم پوشید. چرا كه قطعا برنامه ریزان این "كودتای مخملی" به خوبی از تنفر عمومی از شبكه هایی همچون بی بی سی و صدای آمریكا مطلعند و حتی در ساخت آن برنامه ها نیز تلاش می كنند به سوابق عناصر نفوذی خود در اوایل انقلاب همچون سازگارا كه اینك به تریبون بیان دیدگاه های آنها تبدیل شده اند، اشاره كنند.
در روزهای اخیر، تكرار سناریوهایی تكراری همچون كودتای 28 مرداد، تحركات منافقین در بهار 1360 و آشوبهای 18 تیر به شدت مشهود است؛ سناریوهایی كه ركن اصلی آن بر شكاندن اتحاد داخلی و بهره گیری از غفلت استوار است. اگرچه راهپیمایی با شكوه 26 خردادماه و هوشیاری حامیان واقعی نامزدها، اثبات كرد كه این حیله ها هنوز در وحدت ملی موثر نیافتاده است، اما نباید فراموش كرد كه كودتاچیان آمریكا در تمام كشورها همواره كودتاهای خود را چند لایه ترسیم كرده اند، با دستگیری عناصر اصلی بازآرایی نیرو می كنند و كلیدی ترین عنصر در مقابله با آن، هوشیاری و حفظ اتحاد است.
منبع: www.irdc.ir
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}